متن در مورد آتش و شب ، خاکستر و گرمای آتش و سوختن + آتش و چای و سرما

متن در مورد آتش و شب

متن در مورد آتش و شب ، خاکستر و گرمای آتش و سوختن + آتش و چای و سرما
متن در مورد آتش و شب ، خاکستر و گرمای آتش و سوختن + آتش و چای و سرما همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

متن در مورد آتش و شب

آتش و آدم ترکیبی نامتجانس است
من از میان این آتش گر گرفته در رویاها
و عشق ها غیر ممکن است
سالم برگردم بازگشت من اندوه بار خواهد بود
کاش مثل نان بودم
چه زیبا بر می گردد از سفر آتش!…
⇔⇔⇔⇔

متن درباره اتش و شب

مرا آتش صدا کن
تا بسوزانم سراپایت
مرا باران صدا ده
تا ببارم بر عطشهایت

متن آتش و شب

آتشت را
تنها
خاکستر شدنم
خاموش می کند
⇔⇔⇔⇔.

متنی درباره اتش و شب

هزار جهد بکردم
که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش
میسرم که نجوشم
به هوش بودم از اول
که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم
نه صبر ماند و نه هوشم
⇔⇔⇔⇔

متنی در مورد آتش و شب

ای آتش بخت سوی گردون رفتی
وی آب حیات سوی جیحون رفتی
با تو گفتم که بی‌دلم من بی‌دل
بی‌دل اکنون شدم که بیرون رفتی

متن در مورد آتش و شب

تنها میمانم عاشق تر زخمی تر
آرام چون آتش در زیر خاکستر
برگرد و بیا دلتنگ دیدارم
بغض شب تارم
من هرچه دارم از تو دارم
برگرد و بیا آشفته مگذارم
دوری و بی تو بی قرارم…
⇔⇔⇔⇔

متن درباره اتش و شب

دلتنگی
عین آتش زیر خاکستر است
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه
همه ات را آتش می زند
⇔⇔⇔⇔

متن آتش و شب

از این آتشی
که می سوزانَدم نمی توانم فرار کنم
هر بار که صدای تو می آید آتش می گیرم
و تمام درها به رویم بسته می شود
نگاه که می کنم می فهمم هیچ کدام
از پنجره های خانه پنجره نبوده اند
و آن حیاط بزرگی که هرشب
در آن می دویدم به سمت تو
تا گل های توی مشتت را روی دامنم بپاشی
همان نقاشی قدیمی ست که سالها پیش
زیر باران رنگ هایش به هم ریخت

متنی درباره اتش و شب

وقتی در خانه نیستی
زلزله
آتش سوزی
و حتی بادی که به پنجره می کوبد
وحشت زده ام می کند
می ترسم
هیچ راه فراری
به آغوش تو نباشد
⇔⇔⇔⇔

متنی در مورد آتش و شب

رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده
شب مانده است و با شب، تاریکی فشرده
کولی کنار آتش رقص شبانه ات کو؟
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟
⇔⇔⇔⇔

متن در مورد آتش و شب

خاطرات
چوب های خیس هستند
که در آتش زندگی
هیچ وقت نمی سوزند

متن درباره اتش و شب

چشمانت
راز آتش بود.
در التهاب قلب ویران شده ام
و لبانت چون دشنه ای سوزان
که مرهم تمام زخم های قبل از تو با من بود !
و آنقدر با آتش دوست داشتن
و عطر تنت زندگی کرده ام
که همه چیز را از یاد برده ام جز تو
و حالا دیگر هراسی ندارم
از این همه سوختن
از این همه زخم
و خاکسترِ خاطراتی که
از من و تو به جای خواهد ماند
⇔⇔⇔⇔

متن آتش و شب

در این سرمای احساسات
نان دل را
به تنور کدامین دل بچسبانیم
که آتشش زود خاکستر نشود
که نسوزانتمان
که دلگرممان کند…
⇔⇔⇔⇔

متنی درباره اتش و شب

دیدم تو را
و همچون شعله های آتش
شعله ور شدم
از ره به در شدم
دیوانه تر شدم…

متنی در مورد آتش و شب

ای دل …
نگفتمت مرو…
از راه عاشقی …
رفتی؟
بسوز که…
این همه آتش…
سزای توست…

Comments

Popular posts from this blog

چه زمانی سرفه نشانه کرونا است؟

تعبیر خواب صندلی اتوبوس ؛ معنی دیدن صندلی اتوبوس در خواب های ما چیست

تعبیر خواب چادر سفید برای دختر مجرد ، و مشکی به سر داشتن ابن سیرین